karenkaren، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

كارن كوچولوي من

بدون عنوان

1393/6/27 15:47
نویسنده : فروغ كريميان
65 بازدید
اشتراک گذاری

دومين سفر من به استان كهگيلويه و بويراحمد

روز٢٧مرداد همه پيش هم نشسته بوديمقلبقلبقلب مامان و بابام هم اون روز سر كار نبودن ولي فرداش دوتاش بايد ميرفتن كشيك اون شب همه وسايلاشونو جمع كرده بودن و منتظر فردا بودن البته عمو ميلاد عصرش رفته بود ياسوج.

روز٢٨م ساعت٦همه از خواب پاشديم و لباس پوشيديم اماده ي رفتن شديمبای بای ساعت تقريبا٦ونيم بود كه حركت كرديم مامان و بابام از اينكه داشتن از من جدا ميشدن خيلي ناراحت بودنناراحتناراحت ولي ديگه بايد واسه دوسه همه هم كه شده اونا رو ترك ميكردم.

بعداز كلي حركت رسيدم به قم و رفتيم حرم حضرت معصومه(س)و زيارت كرديم اونجا خيلي شلوغ بود ومنم چون اولين بارم بود كه شلوغي زياد ميديدم خيلي ترسيده بودم وبدتر اينكه همه شون چادر مشكي سرشون بود منم اولش خيلي ترسيدم ولي بعدش واسم يكم عادي شدبغل

بعد از قم رفتيم نظنز تو يه پارك.اونجا هوا خيلي خنك بود واسه همينم خوش گذشت اونجا من يه خواب ٢٠دقيقه اي هم كردم.حدودا ٣يا٤ساعت اونجا بوديم.بعدش رفتيم اصفهــــان.اونجا خيلي خوشگل بود سي و سه پل اب توش نبود ولي بازم خيلي زيبا بودمژه

اولش رفتيم تو يه پارك يكم استراحت كرديم بعدش قرار شد شبو اصفهان بمونيم اما از شانس بد همه جاپر بود از مسافر واسه همين حركت كرديم واسه شهرضاخنثی ديگه خلاصه شب اونجا مونديم. صبحش دوباره رفتيم سميرم.ابشار سميرم خيلي قشنگه واسه همينم رفتيم ابشارعینک.بعد از سه چهار ساعت حركت كرديم واسه ياســــــوجزبان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)